با آغاز انتخابات عراق، ظاهرا آمریکا تحت ناآرامیها، آشوبها و درگیریها به موفقیت بزرگی رسید، اما نتیجه این موفقیت هیچگاه هدف دولت آمریکا هنگامی که دو سال و نیم پیش به صدام حمله کرد، نبود.
پیروزی گروههای اسلامگرا در قریب به اتفاق کشورهای خاورمیانه ـ که با فشار آمریکا به دمکراسی تن دادهاند ـ موجب شگفتی تحلیلگران غربی و آمریکایی شده است، چرا که در عراق، لبنان، مصر و به تازگی فلسطین، اشد دمکراسی، مستقیما پیروزی احزاب اسلامگرا را در پی داشته است.
به گزارش سرویس بینالملل «بازتاب»، روزنامه «لوسآنجلستایمز» با ابراز شگفتی از محبوبیت این گروهها، تلاش کرده است تا این پدیده را تحلیل کند.
در این گزارش آمده است: با آغاز انتخابات عراق، ظاهرا آمریکا تحت ناآرامیها، آشوبها و درگیریها به موفقیت بزرگی رسید، اما نتیجه این موفقیت هیچگاه هدف دولت آمریکا هنگامی که دو سال و نیم پیش به صدام حمله کرد، نبود.
در انتخابات اخیر عراق و در دیگر کشورها، گروههای اسلامی با مهارت بسیار روی آزادیهای سیاسی مطرحشده سرمایهگذاری کردهاند تا بتوانند مشروعیت و مقبولیتی را که در خاورمیانه مدرن، بیسابقه بوده، به دست آورند. قدرت رو به افزایش مذهب نیز که گروهها بر محور آن فعالیت میکنند، تنها فاکتوری بود که در دیدگاه گسترده جایگزینی حاکمیت مطلق با دمکراسی از سوی دولت بوش، مد نظر قرار نگرفته بود.
این گروهها چه شیعیان عراق باشند ـ که اتحاد گستردهای در آنجا دارند ـ چه حزبالله لبنان، چه حماس فلسطین و چه اخوانالمسلمین مصر، به هر حال از این ترویج دمکراسی در دنیای عرب، سود بسیاری بردند. آنان قدرت زیادی از مخالفت گسترده با سیاستهای آمریکا به دست آوردند، به گونهای که عدهای از مسلمانان را متقاعد کرد که دین آنان، در معرض خطر است.
مقامات آمریکایی، بارها از سطح احساسات ضدآمریکایی و قدرتی که به اسلام داده است، اظهار نگرانی کردهاند.
هنوز هم گروههای اسلامی، سد پرقدرتی را در برابر آمریکا دارند. هرچند واشنگتن به طور تاریخی سعی کرده است تا اسلامیون را در طول عملیات خود قرار دهد اما هیچ مدافع دمکراسی نمیتواند حمایت و محبوبیت گسترده از احزاب اسلامی در این جوامع را نادیده بگیرد.
در همه این مناطق، احزاب اسلامی نشان دادهاند که بهترین سودبرنده از فضاهای دمکراتیک هستند. آنان به راحتی به مساجد دسترسی دارند و این در حالی است که این اماکن، تنها فضایی در کشورهای عرب است که در آن، از سیاست به طور آزاد بحث میشود.
آنان در افزایش تعداد خود برای تطابق با وضعیت کنونی، بسیار هوشیارانه عمل کردند. همچنین بسیاری از رهبران مذهبی، سخن از یک جمهوری اسلامی را متوقف کرده و همگی از تحسینکنندگان دمکراسی شدهاند. اما بسیاری از آنها در مورد نحوه بهکارگیری قدرت تازه خود دچار ابهام هستند. به طور خلاصه این ترس وجود دارد که اسلامیون، تنها برای نابود کردن آزادیهایی، که هماکنون طرفدار آن شدهاند، از این روند حمایت کرده باشند. چراکه بیشتر کارشناسان بر این باورند: گروههایی مانند «اخوانالمسلمین»، «حزبالله» یا «حماس» به محض کسب سراسری قدرت، به شدت شروع به اجرای قوانین شرعی میکنند.
عدهای دیگر، این ترس را بیاساس میدانند و معتقدند: این گروهها با کسب قدرت سیاسی به سمت مدرنیزه شدن حرکت میکنند که البته چنین نشانههایی نیز وجود دارد.
«حماس» و «اخوان المسلمین» که روابط تاریخی نیز دارند، در انتخابات امسال، نامزدهای زن را وارد صحنه کردند. آنان همچنین پلهای سیاسی را با مسیحیان به وجود آوردند و رهبر «اخوانالمسلمین» هم به تازگی اعلام کرد که یک مسیحی میتواند در صورت انتخاب، رئیسجمهور مصر بشود.
تحلیلگران سیاسی به نتایج بسیار متفاوتی از مطالعات روی این گروهها رسیدهاند، مبنی بر اینکه نیت آنان هنوز روشن نشده است. بسیاری از اعراب، سیاست آمریکا را سرشار از تناقض میدانند و روابط کشور فرامحافظهکار عربستان را ـ که در آن، غیرمسلمانان حقوقی نداشتند و زنان، شهروند درجه دوم هستند ـ با آمریکا نمونه این امر میدانند.
به عبارت دیگر، آمریکا هنوز هم از سرکوب مذهب به وسیله دولتهای دوست در این مناطق استقبال میکند، اما نمیتواند تهدید گروههای مخالف اسلامی را که میتواند بسیار جدی باشد نادیده بگیرد. سردمداران دولت بوش، تاریخ و پیشینه متفاوتی را در کشورهای منطقه مطرح میکنند که هر کدام، نیازمند یک روش عرفی در کشور خود هستند.
این امر در عراق بسیار واضح بود و انکارناشدنی است.
در بههمریختگی آوارهای پس از جنگ آمریکا برای هدایت دولت موقت ایاد علاوی، شیعه، سکولار را انتخاب کرد، اما پس از آن، در برابر واقعیتهای مذهبی عراق و درخواستهای احزاب بزرگ شیعه و سنی این کشور، سر خم کرد.
عدهای از کارشناسان، عراق را نمونه بارز به مشکل بر خوردن سیاست دمکراسیسازی آمریکا میدانند. برای نمونه؛ برجستهترین روحانی شیعه عراق، آیتالله سیستانی، علاقهمند به روی کار آمدن دولت شیعه در عراق است که در مدت زمانی بین پنج تا ده سال، آمریکاییهای داخلی را کنار میزند که منجر به حاکمیت آنان بر دمکراسی عراق و کسب پیروزیهای انتخاباتی میشود.
خلاصه آنکه به نظر میرسد، مین بزرگی سر راه اشتیاقات دولت بوش برای ایجاد دمکراسی وجود دارد. هماکنون و در حالی که کمتر از یک سال از اعلام حمایت آمریکا از دمکراسیسازی در هر کشور و فرهنگی میگذرد، گویا دولت، نیازمند تحولی عمده در این زمینه است.
سلام خدمت شما بابت وبلاگ و متنهای نوشته شده بهتون تبریک میگم
زیبا بود.......قشنگ بود....وقتی متنتو خوندم تموم شد یه جوری شدم....!!! دلم اروم گرفت.....
الان که دارم اینارو میخونم از ته دل لمسشون میکنم.... اصلا خیلی خیلی قشنگه...
اولین بار بود که سر زدم...خیلی قشنگ بود...باز هم تبریک میگم بهت..خوشحال میشم بیشتر با هم آشنا بشیم و به همدیگر لینک بدیم و...
یا حق...
موفق و پایدار باشی .....